تجربه واقعی دانشجویان از انتخاب رشته: اگر به عقب برگردند چه میکنند؟
انتخاب رشته بهعنوان یکی از مهمترین تصمیمهای تحصیلی و شغلی در زندگی جوانان ایرانی، همواره نقشی تعیینکننده در آینده فردی و اجتماعی ایفا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی تجربه واقعی دانشجویان دانشگاه تهران در زمینه تصمیمگیریهای مربوط به انتخاب رشته و بازاندیشی آنها در صورت امکان بازگشت به گذشته انجام شده است. روش تحقیق کیفی و بر پایه مصاحبههای عمیق با ۴۵ دانشجوی دوره کارشناسی از رشتههای مختلف صورت گرفت. یافتهها نشان میدهد که بسیاری از دانشجویان تحتتأثیر خانواده، جو اجتماعی و نگاه ابزاری به بازار کار دست به انتخاب رشته زدهاند و بخش قابل توجهی از آنان در صورت بازگشت، انتخاب متفاوتی میکردند. این مقاله تلاش میکند با ارائه تحلیلی جامع از تجارب زیسته دانشجویان، نقش عوامل بیرونی و درونی را در فرآیند انتخاب رشته آشکار کند و پیشنهادهایی برای بهبود سیاستهای مشاورهای و آموزشی ارائه دهد.
گزینش رشته در نظام آموزش عالی ایران، بهویژه پس از برگزاری کنکور سراسری، نقطه عطفی در زندگی هر دانشآموز محسوب میشود. اهمیت این تصمیم از آنجا ناشی میشود که انتخاب رشته نهتنها مسیر تحصیلی بلکه افقهای شغلی، اقتصادی و حتی هویتی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. در جامعهای مانند ایران که رقابت برای ورود به دانشگاههای معتبر بسیار بالاست، انتخاب رشته غالباً تحتتأثیر ترکیبی از عوامل فردی، خانوادگی، اقتصادی و فرهنگی قرار میگیرد.
دانشگاه تهران بهعنوان قدیمیترین و معتبرترین مرکز آموزش عالی کشور، بستری مناسب برای مطالعه در این زمینه فراهم میآورد؛ چرا که دانشجویان آن از رشتهها، رتبهها و پیشینههای اجتماعی گوناگون گرد هم میآیند. بررسی تجربه واقعی دانشجویان این دانشگاه میتواند دیدگاه عمیقی از نقاط ضعف و قوت سیستم انتخاب رشته و همچنین شکافهای موجود در مشاوره آموزشی ارائه دهد.
این مقاله با طرح پرسش محوری «اگر دانشجویان امکان بازگشت به گذشته را داشتند، در انت خاب رشته چه تغییری میدادند؟» تلاش میکند تصویری روشن از رضایتمندی یا پشیمانی آنان ترسیم کند.
---
مبانی نظری
تصمیمگیری تحصیلی یکی از موضوعات محوری در روانشناسی تربیتی و جامعهشناسی آموزش است. نظریههای مختلفی درباره انتخاب رشته ارائه شدهاند که به چند نمونه مهم اشاره میشود:
1. نظریه هالند: بر اساس این دیدگاه، تناسب میان شخصیت فرد و محیط شغلی ـ تحصیلی عامل اصلی رضایت و موفقیت است. اگر فرد رشتهای متناسب با تیپ شخصیتیاش انتخاب کند، احتمال رضایت و پیشرفت بالاتر خواهد بود.
2. نظریه گاتمن: تأکید بر نقش مراحل رشد شغلی و تجربههای فردی در شکلگیری انتخابهای تحصیلی دارد.
3. نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو: بیان میکند که گزینش رشته تا حد زیادی بازتاب سرمایه فرهنگی و اجتماعی خانواده است و افراد از طبقات مختلف، انتخابهای متفاوتی انجام میدهند.
در ایران نیز پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که فشار خانواده و جامعه، نگاه به درآمد آینده و منزلت اجتماعی رشتهها (بهویژه پزشکی و مهندسی) نقش بسیار پررنگی در انتخاب رشته دارد. با این حال، کمتر پژوهشی بر تجربه واقعی دانشجویان پس از ورود به دانشگاه تمرکز کرده است.
روش تحقیق
روش این مطالعه کیفی و مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران از رشتههای پزشکی، مهندسی، علوم انسانی، هنر و علوم پایه بود. نمونهگیری بهصورت هدفمند انجام شد و در مجموع ۴۵ نفر در مصاحبههای نیمهساختاریافته شرکت کردند. پرسشهای اصلی عبارت بودند از:
چه عواملی بیشترین تأثیر را بر انتخ اب رشته شما داشته است؟
آیا پس از ورود به دانشگاه از انتخاب خود رضایت دارید؟
اگر امکان بازگشت به گذشته وجود داشت، چه انتخاب متفاوتی میکردید؟
مصاحبهها ضبط، پیادهسازی و سپس با روش تحلیل مضمون (Thematic Analysis) بررسی شد.
---
یافتهها
۱. نقش خانواده و فشار اجتماعی
بیش از ۶۰ درصد دانشجویان اذعان داشتند که خانواده و اطرافیان نقش مستقیم در گزینش رشته آنان داشتهاند. بهویژه در رشتههای پزشکی و مهندسی، بسیاری از داوطلبان بدون علاقه واقعی صرفاً به دلیل پرستیژ اجتماعی وارد شدند. یکی از دانشجویان پزشکی گفت:
«اگر به عقب برگردم، هرگز گزینش رشته پزشکی نمیکردم. علاقه من همیشه در هنر بود اما فشار خانواده اجازه نداد.»
۲. بازار کار و آینده شغلی
تجربه واقعی دانشجویان از گزینش رشته: اگر به عقب برگردند چه میکنند؟
چکیده
انتخاب رشته بهعنوان یکی از مهمترین تصمیمهای تحصیلی و شغلی در زندگی جوانان ایرانی، همواره نقشی تعیینکننده در آینده فردی و اجتماعی ایفا کرده است. این پژوهش با هدف بررسی تجربه واقعی دانشجویان دانشگاه تهران در زمینه تصمیمگیریهای مربوط به انتخاب رشته و بازاندیشی آنها در صورت امکان بازگشت به گذشته انجام شده است. روش تحقیق کیفی و بر پایه مصاحبههای عمیق با ۴۵ دانشجوی دوره کارشناسی از رشتههای مختلف صورت گرفت. یافتهها نشان میدهد که بسیاری از دانشجویان تحتتأثیر خانواده، جو اجتماعی و نگاه ابزاری به بازار کار دست به انتخاب رشته زدهاند و بخش قابل توجهی از آنان در صورت بازگشت، انتخاب متفاوتی میکردند. این مقاله تلاش میکند با ارائه تحلیلی جامع از تجارب زیسته دانشجویان، نقش عوامل بیرونی و درونی را در فرآیند انتخاب رشته آشکار کند و پیشنهادهایی برای بهبود سیاستهای مشاورهای و آموزشی ارائه دهد.
---
مقدمه
انتخاب رشته در نظام آموزش عالی ایران، بهویژه پس از برگزاری کنکور سراسری، نقطه عطفی در زندگی هر دانشآموز محسوب میشود. اهمیت این تصمیم از آنجا ناشی میشود که انتخاب رشته نهتنها مسیر تحصیلی بلکه افقهای شغلی، اقتصادی و حتی هویتی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. در جامعهای مانند ایران که رقابت برای ورود به دانشگاههای معتبر بسیار بالاست، انتخاب رشته غالباً تحتتأثیر ترکیبی از عوامل فردی، خانوادگی، اقتصادی و فرهنگی قرار میگیرد.
دانشگاه تهران بهعنوان قدیمیترین و معتبرترین مرکز آموزش عالی کشور، بستری مناسب برای مطالعه در این زمینه فراهم میآورد؛ چرا که دانشجویان آن از رشتهها، رتبهها و پیشینههای اجتماعی گوناگون گرد هم میآیند. بررسی تجربه واقعی دانشجویان این دانشگاه میتواند دیدگاه عمیقی از نقاط ضعف و قوت سیستم انتخاب رشته و همچنین شکافهای موجود در مشاوره آموزشی ارائه دهد.
این مقاله با طرح پرسش محوری «اگر دانشجویان امکان بازگشت به گذشته را داشتند، در انتخاب رشته چه تغییری میدادند؟» تلاش میکند تصویری روشن از رضایتمندی یا پشیمانی آنان ترسیم کند.
---
مبانی نظری
تصمیمگیری تحصیلی یکی از موضوعات محوری در روانشناسی تربیتی و جامعهشناسی آموزش است. نظریههای مختلفی درباره انتخاب رشته ارائه شدهاند که به چند نمونه مهم اشاره میشود:
1. نظریه هالند: بر اساس این دیدگاه، تناسب میان شخصیت فرد و محیط شغلی ـ تحصیلی عامل اصلی رضایت و موفقیت است. اگر فرد رشتهای متناسب با تیپ شخصیتیاش انتخاب کند، احتمال رضایت و پیشرفت بالاتر خواهد بود.
2. نظریه گاتمن: تأکید بر نقش مراحل رشد شغلی و تجربههای فردی در شکلگیری انتخابهای تحصیلی دارد.
3. نظریه سرمایه فرهنگی بوردیو: بیان میکند که انتخاب رشته تا حد زیادی بازتاب سرمایه فرهنگی و اجتماعی خانواده است و افراد از طبقات مختلف، انتخابهای متفاوتی انجام میدهند.
در ایران نیز پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که فشار خانواده و جامعه، نگاه به درآمد آینده و منزلت اجتماعی رشتهها (بهویژه پزشکی و مهندسی) نقش بسیار پررنگی در انتخاب رشته دارد. با این حال، کمتر پژوهشی بر تجربه واقعی دانشجویان پس از ورود به دانشگاه تمرکز کرده است.
---
روش تحقیق
روش این مطالعه کیفی و مبتنی بر رویکرد پدیدارشناسی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی دانشگاه تهران از رشتههای پزشکی، مهندسی، علوم انسانی، هنر و علوم پایه بود. نمونهگیری بهصورت هدفمند انجام شد و در مجموع ۴۵ نفر در مصاحبههای نیمهساختاریافته شرکت کردند. پرسشهای اصلی عبارت بودند از:
چه عواملی بیشترین تأثیر را بر انتخاب رشته شما داشته است؟
آیا پس از ورود به دانشگاه از انتخاب خود رضایت دارید؟
اگر امکان بازگشت به گذشته وجود داشت، چه انتخاب متفاوتی میکردید؟
مصاحبهها ضبط، پیادهسازی و سپس با روش تحلیل مضمون (Thematic Analysis) بررسی شد.
---
یافتهها
۱. نقش خانواده و فشار اجتماعی
بیش از ۶۰ درصد دانشجویان اذعان داشتند که خانواده و اطرافیان نقش مستقیم در انتخاب رشته آنان داشتهاند. بهویژه در رشتههای پزشکی و مهندسی، بسیاری از داوطلبان بدون علاقه واقعی صرفاً به دلیل پرستیژ اجتماعی وارد شدند. یکی از دانشجویان پزشکی گفت:
«اگر به عقب برگردم، هرگز انتخاب رشته پزشکی نمیکردم. علاقه من همیشه در هنر بود اما فشار خانواده اجازه نداد.»
۲. بازار کار و آینده شغلی
دانشجویان مهندسی و مدیریت اشاره داشتند که انتخاب رشتهشان به امید بازار کار مناسب بوده اما با گذر زمان، فاصله میان انتظار و واقعیت را تجربه کردهاند. بسیاری معتقد بودند اطلاعات کافی درباره وضعیت واقعی اشتغال در دسترسشان نبوده است.
۳. علاقه شخصی و هویت فردی
دانشجویان رشتههای هنر و علوم انسانی بیشتر بر علاقه شخصی تأکید داشتند و گرچه گاه از دشواریهای شغلی گلایه میکردند، اما رضایت درونی بیشتری از انتخاب رشته خود داشتند.
۴. پشیمانی و بازاندیشی
در مجموع، حدود ۵۵ درصد دانشجویان شرکتکننده عنوان کردند که اگر امکان بازگشت داشتند، انتخاب متفاوتی انجام میدادند. این تغییر عمدتاً شامل تغییر رشته به حوزههای مورد علاقه یا مهاجرت تحصیلی بود.
---
بحث و تحلیل
یافتهها نشان میدهد که تصمیمگیری در گزینش رشته بیش از آنکه فرآیندی کاملاً آگاهانه و شخصی باشد، تحت سلطه فشارهای فرهنگی و خانوادگی شکل میگیرد. از یک سو، دانشجویانی که تنها بر مبنای منزلت اجتماعی یا بازار کار دست به انتخاب رشته زدند، اکنون احساس نارضایتی و فرسودگی میکنند. از سوی دیگر، دانشجویانی که علاقه واقعی خود را دنبال کردند، اگرچه گاه با محدودیتهای مالی یا شغلی روبهرو شدهاند، اما رضایت عاطفی و روانی بیشتری دارند.
این نتایج مؤید ضرورت توسعه نظام مشاوره تحصیلی در مدارس و دانشگاههاست. در حال حاضر، مشاوره انتخاب رشته در ایران اغلب بهصورت سطحی و کمعمق صورت میگیرد و بیشتر بر رتبه و تراز کنکور متمرکز است تا بر کشف علاقهها و استعدادهای واقعی دانشآموزان.
علاوه بر این، باید بر فرهنگسازی در جامعه تأکید کرد تا والدین به جای تحمیل رشتههای پرطرفدار، زمینه شکوفایی استعدادهای فرزندان را فراهم کنند.
---
انتخ اب رشته یکی از مهمترین تصمیمهای زندگی جوانان است که آثار بلندمدتی بر مسیر تحصیلی و شغلی آنها دارد. بررسی تجربه واقعی دانشجویان دانشگاه تهران نشان داد که بیش از نیمی از آنان در صورت امکان بازگشت به گذشته، انتخاب متفاوتی انجام میدادند. این مسئله ضرورت بازنگری در شیوههای مشاوره، اطلاعرسانی دقیقتر درباره بازار کار و تقویت فرهنگ احترام به علاقههای فردی را برجسته میسازد.
پیشنهاد میشود وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم با همکاری دانشگاهها، برنامههای مشاورهای جامعتری طراحی کنند تا دانشآموزان پیش از ورود به دانشگاه شناخت عمیقتری از خود و رشتههای مختلف به دست آورند.